کد مطلب:16621
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:5
آيا اين ادعا درست است كه «علم فقه علمي دنبالهرو است، يعني جامعه ساز و طراح نيست، بلكه وقتي جامعه ساخته شد، فقه احكام آنرا صادر ميكند. فقيهان نه توسعه آوردند، نه بيمه، نه انتخابات و نه بردگي را لغو كردند و نه نظام ارباب رعيتي را… بلكه در مقابل همه اينها موضعگيري كردند و رفته رفته با اكراه به آنها رضايت دادند»؟
اين سؤال به دو مسأله بر ميگردد:
1. فقه، علم دنباله رو است.
2. فقه، جامعه ساز و برنامه ريز نيست.
گفتار نخست به يك معنا صحيح است؛ يعني فقه حكم هر موضوعي كه در زندگي رخ دهد بيان ميكند. و به ديگر سخن: فقه موضوع ساز نيست، موضوع را جامعه و طبيعت ميسازد، ولي پس از پيدايش، فقه حكم آن را بيان ميكند، و فقه اسلامي بيش از اين نيز ادعا ندارد، روزگاري بود از «بيمه» خبري نبود ولي آنگاه كه در جامعه پديد آمد، فقيه در پرتو اجتهاد و تدبر در منابع فقهي حكم آن را صادر كرد.
در گذشته خريد و فروش «امتياز» وجود نداشت، ولي آنگاه كه در جامعه پديد آمد، فقه حكم آن را بيان كرد. اين نقص فقه نيست، بلكه نشانهي پويايي ذاتي اوست كه در تبيين حكم هيچ موضوعي عاجز و ناتوان نميباشد.
گفتار دوم كه برنامه ساز نيست از دو نظر مخدوش است:
أولاً: معترض فقط به مسايل حلال و حرام توجه كرده؛ ولي از آداب و سنني كه در اسلام در ابواب مختلف وجود دارد و همگي برنامهساز است، يعني به نوعي به بشر الگو ميدهد كه چگونه زندگي كند، غفلت ورزيده است. بخش اعظم روايات كتاب عشرت (وسائل الشيعه/8) جنبهي برنامه سازي دارد.
ثانياً: انتظار برنامه سازي از فقه بسان انتظار حل مشكلات فيزيك از شيمي است، و اين يك انتظار بي جا است.
اسلام براي اين نيامده است كه كليهي افكار وانديشهها را تعطيل كند، و خود يكه تاز ميدان زندگي باشد و تكليف همه چيز را تعيين كند، بلكه اسلام، جامعه را به تفكر و انديشه و شور و مشورت در امور دعوت كرده است، آن گاه خود نگهبان برنامهريزي ميباشد، و مشروع آن را از نامشروع مشخص ميكند.
اصولاً رمز خاتميت در اين است كه در دعوت خود به كليات اكتفا كند، جزئيات را به مقتضيات زمان واگذار نمايد. و اگر از روز نخست برنامه ريزي ميكرد مسلماً اين برنامهريزي با تمام چهرههاي زندگي منطبق نميگشت.
آنچه معترض در پايان سخنانش به فقيهان نسبت مي دهد كه فقها دربارهي « بردگي» و نظام ارباب رعيتي موضع گرفتهاند، سخن بيپايهاي است. اسلام يكي از موارد مصرف زكات را آزاد كردن بردگان قرار داده است، علاوه بر آن كه آزاد كردن بردگان را، كفاره گناهان ميداند و اگر فقيهان اسلام در برخي از موارد، مانع برخي از اصلاحات ظاهري شدند، چون ميدانستند كه ظاهر حركت، با باطن آن، مغاير است،مثلاً هدف از تقسيم اراضي در ايران، ضربه زدن بر كشاورزي است تا اين كه كشور به طور كامل به غرب وابسته گردد، هم چنان كه شد. مديريتهاي سنتي نابود گرديد، و مديريت جديد جايگزين آن نگشت، مهاجرت به شهرها و ترك كشاورزي آغاز گرديد.
: آية الله جعفر سبحاني
سيماي فرزانگان ج 2
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.